گزارش نشست نقد و تو چه می دانی درد یعنی چه؟

گزارش نشست نقد و تو چه می دانی درد یعنی چه؟ كاركادو: «و تو چه می دانی درد یعنی چه؟» مجموعه اشعار سلیم باب اله اوغلو با ترجمه صالح سجادی در نشست هفتگی شهر كتاب نقد و بررسی گردید.


به گزارش كاركادو به نقل از ایسنا، در ابتدای این نشست، علی اصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر كتاب، اظهار نمود: حوزه مشترك فرهنگی ایران با كشورهای منطقه قفقاز از دیرباز اهمیتی بسیار فراوان داشته است. پیوند فرهنگی ناگسستنی ما با كشورهای این منطقه، خصوصاً با كشور آذربایجان، با نام هایی چون نظامی، خاقانی، مجیرالدین بیلقانی، مهستی گنجوی شكل گرفته و یادآور شاهكارهای ادبی است. این پیوند قرن ها ادامه یافته است. اما دوره هفتادساله حكومت شوروی در قفقاز، دو كشور را از تحولات فرهنگی یكدیگر دور نگه داشت. به رغم مشتركات فرهنگی بسیار میان مردم ایران و آذربایجان، در سه دهه اخیر كمتر از شعر و داستان هم خبر داریم. در سال های اخیر آثاری چون «درآمدی بر ادبیات معاصر جمهوری آذربایجان» با تألیف و ترجمه ی صمد رحمانی خیاوی (انتشارات دنیای نو، ۱۳۹۵) یا «تنها تو جای فیلم ها را می دانی: گزیده شعر امروز آذربایجان» با ترجمه صالح سجادی در ایران انتشار یافته است، اما این میزان شناخت شایسته و كافی نیست. امروز می دانیم این كشور با جمعیتی نه میلیونی، از كتابخانه ها و فعالیت ناشران فراوانی برخوردار می باشد. اما هنوز از چگونگی مسائلی چون وضعیت نشر، مطبوعات، ادبیات و سینمای آذربایجان اطلاع دقیقی نداریم.
وی در ادامه بیان كرد: ترجمه آثار ادبیات معاصر فارسی باز در یكی دو دهه اخیر بهتر شده است. برخی داستان ها و رمان ها و حتی كتابی درباره آنتولوژی داستان فارسی در این كشور انتشار یافته است. سال گذشته، «خانه دوست كجاست» درباره آنتولوژی شعر فارسی در باكو منتشر گردید. هفته نامه «ادبیات» به همت اتحادیه نویسندگان آذربایجان منتشر می شود و یك شماره از نشریه «ادبیات جهان» باز به ادبیات معاصر فارسی اختصاص داده شده است. امروز با دعوت از سلیم باب اله اوغلو، شاعر و مدیر مركز ترجمه اتحادیه نویسندگان آذربایجان، می كوشیم پل ادبی ایران-آذربایجان را با رفت وآمدهای بیشتر مستحكم نماییم. به این امید كه این تبادلات فرهنگی به آشنایی بیشترمان با تحولات معاصر ادبی كمك نماید.


سلیم باب اله اوغلو، شاعر، با اشاره به "هم زمانی این نشست با سالگرد قتل عام تاریخی روستای خوجالی آذربایجان"، از قربانیان این حادثه یاد كرد و سپس سخنان خودرا این گونه افزود: برای سخن گفتن در مورد ادبیات آذربایجان باید قدری مسئولانه و درعین حال غیرمسئولانه برخورد كرد. من نمی خواهم مسئولانه صحبت كنم، ولی اگر بخواهم غیرمسئولانه حرف بزنم باید از شاعران معاصر بسیاری نام ببرم. من ادبیات معاصر آذربایجان را به سه بخش تقسیم می كنم. بخشی ادبیات دیوانی و كهن آذربایجان است كه در چارچوب های عروضی سروده شده و در ادبیات فارسی هم وجود دارد. بخش دیگر باز ادبیات فولكلور است كه عموماً شفاهی و ادبیات عاشیق ها و شعرهای هجایی و قالب های كهن آذربایجان است. ملاپناه واقف از قدیمی ترین چهره های این ادبیات است. در دوره معاصر باز صمد وورغون به این قالب سروشكلی نو داده است. بخش سوم كه من باز به آن تعلق دارم، ادبیات مدرن یا شعر بی وزن است. ما این گونه شعر را با والت ویتمن، مایاكوفسكی و در ادبیات ترك با ناظم حكمت شناختیم.
او اضافه كرد: از سردمداران و به صورتی موسس این سبك شعری در آذربایجان رسول رضا است. خود من این امر را به صورت مشروط پذیرفته ام. در بررسی دقیق تر، گونه ای از شعر بی وزن در كتاب «دده قورقود»، شاهكار ادبیات كلاسیك مشترك تمام ملل ترك به نظم و نثر، باز دیده می شود. پس شاید بتوان سابقه ادبیات بی وزن را به این كتاب باز منتسب كرد. افزون بر این، میكاییل مشفق باز با تسلط بر ادبیات كلاسیك و الهام گرفتن از وزن موسیقایی درونی خاص «دده قورقود» سبك و ژانری جدا از خط فكری رسول رضا به وجود آورده است. در كمال تأسف، این سبك در ادبیات معاصر آذربایجان چندان طرفداری ندارد.
باب اله اوغلو اظهار داشت: بزرگ ترین دستاورد ادبیات آذربایجان پس از استقلال، برداشته شدن شرط سوژه است. حالا دیگر كسی نمی تواند به شاعر بگوید درباره سوژه ای خاص بنویسد یا به موضوعی نپردازد. قبل از استقلال یا فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی، زبان روسی یگانه پل ارتباطی ما با دنیا بود. ما ادبیات دنیا را به واسطه زبان روسی می شناختیم، چنان كه ادبیات خودمان را هم فقط به واسطه این زبان به دنیا می شناساندیم. با برداشته شدن این محدودیت، توانستیم بدون هیچ واسطه ای از ادبیات جهان بخوانیم و ادبیاتمان را به دیگر زبان ها ترجمه و معرفی نماییم.


او افزود: افزون بر این، پس از استقلال توانستیم به موضوعات انسانی در شعر برگردیم و شعرهایی با محوریت انسان خلق نماییم. در دوره كمونیسم چیزی به نام انسان در معنای هویتی مستقل از جامعه مطرح نبود. همین طور اساسی ترین موضوعات؛ یعنی خدا، مرگ، متافیزیك و مسائلی ازاین دست غیرمادی و روحی ممنوع بود. پس از استقلال، شاعران بزرگی چون رامز روشن و واقف صمداوغلو این موضوعات و مسائل را در شعر آذربایجانی مطرح نمودند.
این شاعر اظهار نمود: یافتن آزادی برای نوشتن در موضوعات مختلف، جنبه های مختلفی داشت. دریافتیم كه نمی توانیم در مورد هر چه می خواهیم بنویسیم. حالا در ادبیات آذربایجان این مساله مطرح است كه ادبیات همیشه گفتن نیست، بلكه گاهی هم شك كردن و سكوت كردن است. یكی از شاعران مشهور آذربایجان می گوید شعر نوشتن بدون قافیه مثل بازی كردن در زمین فوتبال بدون دروازه است. به نظرم آذربایجان در كنار مارادوناها و پله های واقعی اش تعداد بسیار زیادی پله و مارادونای غیرواقعی دارد. اما در امتداد همین مباحثه فوتبالی، می توانم از حدود 30 تا 35 مارادونای واقعی و هم سطح با بزرگان ادبیات جهان نام ببرم؛ مانند راسم قاراجا، آزاد یاشار، مراد كهنه قلعه، ظاهر عظمت، سوینج پروانه و.... به واسطه شغلم در اداره نویسندگان آذربایجان، شعر خیلی از این شاعران درجه یك را به زبان های گوناگون ترجمه می كنم و برای همكارانم در كشورهای مختلف می فرستم. تابحال همیشه با واكنش بسیار وجدآمیز همكارانم روبه رو شده ام. البته می توان این فهرست را بزرگ تر كرد و اسم من را هم گوشه ای از آن نوشت.
او سخنان خودرا با خواندن شعر «كلوب شبانه» از مجموعه شعرش به اختتام رساند.


احمد پوری، مترجم باز در سخنانی اظهار نمود: امروز این مناقشه مطرح است كه شخصیت هایی چون خاقانی و نظامی را باید جزء ادبیات آذربایجان دانست یا نه. من وارد این مناقشه نمی شوم و بحث را از جایی آغاز می كنم كه به زبان تركی آذربایجانی شعر سروده شد. شعر آذربایجان، خصوصاً در دوره كلاسیك، به دو بخش دیوانی و فولكلور تقسیم می شود. شعر فولكور سروده های مردم عادی است كه عاشیقان می خواندند. در این دوره كتابت نیست و شعرها بوسیله ترانه ها به دیگر مردم می رسد. شعر دیوان باز شعر تحصیل كرده ها است. زبان مسلط دیوان در این دوره فارسی است و شعر آذربایجانی دقیقاً قالب شعر فارسی و عربی را انتخاب نموده است؛ یعنی نظام عروضی را. مشكل این جاست كه در نظام عروضی مصوت های بلند و كوتاه نقش اصلی را بازی می كنند. اما در تركی آذربایجانی مصوت بلند وجود ندارد. شاعر دیوانی برای سرودن در این قالب باید به جای مصوت بلند از كلمات عربی یا فارسی استفاده نماید. پس، شعرهای دیوانی پر از واژه های فارسی و عربی است.
او افزود: شعر آذربایجانی را از دسته دیوانی و عمادالدین نسیمی آغاز می كنم. نسیمی با اوزان عروضی شعر می گفت، پس اشعارش مملو از واژه های عربی و فارسی است. افرادی چون فضولی و خطایی در دنباله او قرار می گیرند. این شعر برای توده مردم مفهوم نبود و نمی توانست با زبان زیبای تركی همه چیز را بیان كند. سرانجام، در اواخر قرن نوزدهم، تحولاتی در دنیا و در شعر به وجود آمد. در این دوره در آذربایجان افكار انقلابی و آزادی خواهانه مسلط بود و شاعرانی چون معجز شبستری و حلقه مجله ملانصرالدین همچون میرزا علی اكبر صابر سر بلند كردند كه محتوای اصلی شعرهایشان عدالت و ظلم ستیزی بود. در این اشعار نشانی از جنبشی است كه می كوشد شعر دیوانی را به مردم نزدیك كرده و مسائل اجتماعی را در آن بگنجاند. برای نمونه معجز شبستری تصور مردم در خصوص حرام بودن مدرسه مدرن را سوژه هجویه ای قرار می دهد.
پوری اشاره كرد: از دوران انقلاب روسیه مسائل عوض شد. شعر آذربایجان در شوروی تحت تأثیر و تسلط زبان و مضامین روسی قرار گرفت و از شعر ایران فاصله گرفت. در این دوره، شاعران انقلابی در ایران باز ظهور كردند، اما رضاشاه انتشار و پخش زبان تركی را قدغن كرد. كار به جایی رسید كه معلم ما در زمان محمدرضاشاه، به خاطر 20 دقیقه تركی صحبت كردن در كلاس به مدت شش ماه زندانی شد. پس، شاعران ترك ایرانی هم نتوانستند خودشان را نشان دهند.
وی در ادامه اظهار داشت: این مسائل فاصله بسیار زیادی میان ادبیات این دو كشور انداخت. اما حُسن این شرایط در آذربایجان شوروی این شد كه به منابع شعری روسیه دسترسی یافتند و از افرادی چون مایاكوفسكی الهام گرفته و راه را برای شعر آزاد یا سربست گشودند. اینجا سرنوشت شعر آذربایجان با كل شوروی در هم گره خورده است، پس وقتی از شعر آذربایجان سخن می گوییم باید از كل شعر شوروی سخن بگوییم. در زمان استالین شاعران باید یك خط را دنبال می كردند. متأسفانه برخی شاعران پیرو حزب شدند و شعرهایشان به صورت قالبی و محدود به تعریف از حزب و اهداف سوسیالیستی شد. با این وجود، سلیقه ها و استعدادهای بزرگ شعری ای چون میكاییل مشفق، عباس صحت، حسین جاوید، عبدالله شایق، جعفر جبارلی، به مضامین بی خطری مانند طبیعت و آذربایجان پرداختند. این شیوه بسیار گسترش یافت و حتی در شعر اخیر دوام یافت. اما باز دست و بال شعر را می بست.
پوری اضافه كرد: با روی كار آمدن خروشچف و زیر سؤال رفتن استالین، تحولی در كل شوروی به وجود آمد. آثار آنا آخماتوا برای نخستین بار، سپس سال ها عذاب و سكوت اجباری، اجازه چاپ یافتند. شاعران معترض به استالینیسم پا به عرصه گذاشتند و كارهای شاعرانی مثل یوگنی یفتوشنكو، مارینا تسوتایوا و بلا آخمادولینا منتشر گردید. همتراز با آن رسول رضا و همسرش در آذربایجان پا به عرصه گذاشتند و وزن و تشكیلات شعر دیوانی را ویران كردند و شعرهای هجایی را در آذربایجان رقم زدند. این شعر شكوفا شد. ولی هنوز مضامین جهانی در آن غایب بود. البته، قسمتی از این امر به محدودیت ارتباط و آگاهی از ادبیات جهان بر می گشت. در نهایت، نسل پس از استقلال آذربایجان توانست با ادبیات جهان ارتباط برقرار كند. سلیم باب اله اوغلو یكی از نمایندگان این نسل است، شاعری جهانی كه نمی توان شعرش را در قالبی مشخص گذاشت.
او سخنان خودرا با خواندن شعری از سلیم باب اله اوغلو به اختتام برد.
اسماعیل امینی، شاعر سخنان خودرا با خواندن شعری از محمدحسین شهریار شروع كرد و اظهار داشت: امكان مراوده و دوستی با دوستانمان در جمهوری آذربایجان غنیمت است. در سفری به همراهی دوستان شاعرم به این كشور، با استقبال گارد نظامی و مقامات شهر گنجه از محمود دست پیش مواجه شدم كه برایم بسیار جالب بود. بختیار وهاب زاده در دیدار با دوستان شاعر ایرانی تعبیر بسیار زیبایی به كار برده و می گوید گرچه اَرَس خاك ما و شما را از هم جدا كرده، این خاك از زیر به هم پیوسته است. در ظاهر جداییم، اما فرزندان مادر ایرانیم و كسی نمی تواند از هم جدایمان كند.
وی در ادامه اظهار داشت: عروض تفاوت نسبتاً آشكارتر شعر امروز آذربایجان و شعر دیوانی است. چنان كه آشكارترین جنبه تفاوت شعر نیمایی و شعر گذشته فارسی است. بخش مهم تفاوت، رها شدن از نظام زیبایی شناسی سنتی است؛ یعنی جدایی از نظام بلاغی سنتی ای كه در اندیشه و انگاره های زیبایی شناسی شعر عرب، فارسی و تركی سیطره داشت و نسبت شاعر با زندگی در آن گم می شد. شاعر منابع الهام و انگاره های زیبایی شناسی خودرا از سنت شعری می گرفت و نه زندگی واقعی و عینی. وزن و فنون بلاغی قسمتی از این ماجرا بود. در واقع، شعر به جای آنكه به دنبال سخن گفتن از زندگی باشد، برای به رخ كشیدن ادیب و سخنور بودن شاعر سروده می شد. به همین دلیل، چه در زبان تركی آناتولی و چه در زبان تركی آذربایجانی، آوردن مفردات و تركیبات فارسی و عربی نوعی مفاخره تلقی می شد. هنوز هم طنزپردازان ترك زبان به منظور مسخره كردن فاضل نمایی قدیم، در متون خود از كلمات نامأنوس عربی و فارسی استفاده می نمایند.
او اضافه كرد: در كتاب «تو چه می دانی درد یعنی چه» چند خاصیت مهم دیده می شود. زبان این شعرها بسیار پیراسته و بدون پیچیدگی های تعمدی است. در عین حال، شعر سطحی نیست. این آثار در تكنیك های شعری هم فارغ از هر گونه تظاهری، از ظرافت هایی پنهانی برخوردار می باشند كه اهل زبان و فنون بلاغی آنها را درمی یابند. اما آنچه برای من بسیار دلنشین و پاسخی به مجادلات میان شعر امروز و شعر كهن است، این است كه در عین رها شدن از سیطره سنت، از پشتوانه سنت برخوردار می باشد. گسستن شعر از زندگی و تبدیل شدن آن به میدان پیچیدگی های تكنیكی و زبانی، ارتباط عاطفی مخاطب را با شعر مختل می كند. این گونه فقط در مقام تحلیل گر می توان از شعر لذت برد. این امر مخاطب شعر را به اهل ادبیات و نظریه پردازان محدود می كند. این در شرایطی است كه در این اثر نشانه های زندگی و انسان طبیعی و عینی است. به این معنا كه نسبت انسان با درد، زندگی، عشق و مسائل واقعی روز در آنها نمود یافته است. در اینجا، گسترش دامنه موضوعی شعر، تعمدی نیست. شاعر به جای آنكه سخنگوی اساطیر، عرفان یا فلسفه باشد، از زندگی خود سخن می گوید.
امینی همین طور اظهار داشت: گمان می كنم زحمتی كه صالح سجادی روی این كتاب كشیده، بسیار طاقت فرسا بوده است. اما اصطلاحات خاص زبان تركی را به صورت تحت اللفظی برگردانده است. شاید این امر ازآن رو باشد كه مدلول این اصطلاحات برای خود سجادی حاضر بوده است. این مساله در زبان فارسی خاقانی و نظامی هم هست. این شارحان ناآشنا با زبان تركی را در شرح آثار نظامی و خاقانی به اشتباه می اندازد. این شارحان حتی گاهی این موارد را به جای ابداعات آورده اند و از نظرشان دور مانده كه این موارد از برگردان نحو زبان و نظام فكری پنهان شاعر ناشی شده است.
همین طور مصطفی مستور، نویسنده اظهار نمود: تحقق رویاهای آدمی احساس بسیار خوبی دارد. در سفری به مناسبت انتشار ترجمه ی دومین اثرم به باكو، با سلیم باب اله اوغلو آشنا شدم. در این زمان، متوجه شدم كه در جمهوری آذربایجان درك درستی از ادبیات وجود دارد. به واسطه همایشی با شعرهای باب اله اوغلو آشنا شدم. این شعرها به نظرم بسیار ناب آمدند. همین طور خلائی از این نوع شعر در ایران به نظرم رسید. در ایران شعرهایی در همین سبك وسیاق از شاعران دیگر كشورها ترجمه شده است، اما تصور می كنم جریان اصلی شعر ایران هنوز به آن سمت نرفته است. به گمانم یكی از دلیلهای اقبال نكردن به شعرهای ما باز همین دوری از جریان شعری جهان است. بقیه شعرهای سلیم باب اله اوغلو را خواندم و اجازه ترجمه این كتاب را از او گرفتم. صالح سجادی قبلاً چندین شعر او را ترجمه كرده بود. پس، مقدمات فراهم بود و این كار به نتیجه رسید. امروز از تحقق این آرزو حس بسیار خوبی دارم و امید دارم مقدمه ای برای برگردان شعرهای دیگر شاعران جمهوری آذربایجان باشد.
او اضافه كرد: شعر باب اله اوغلو متعلق به همان سنت شعری ای است كه شیمبورسكا، بوكوفسكی، براتیگان یا ناظم حكمت به آن تعلق دارند. این نوع شعر در متن و بطن زندگی حضور دارد و از آن نسخه برداری شده است. به نظرم شعرهای سلیم باب اله اوغلو چند خاصیت دارند: نخست اینكه روایی اند. این شعرها مانند داستان كوتاه از راوی، شخصیت، اختتام بندی برخوردار می باشند، گرچه با خود داستان كوتاه فاصله ی زیادی دارند. خاصیت دیگر شعر باب اله اوغلو، برآمدن آن از دریافت ها و یافته های شاعر از زندگی و تجارب بسیار ساده ای است كه در شعر عمیق شده و افق معنایی گسترده ای را در ذهن مخاطب می گشاید. در این گونه شعر خبری از مفاهیم انتزاعی، مجرد و درك نشدنی، شعر تصویری و فلسفه بافی نیست. در عوض، درباره دردها، رنج ها و ناكامی های انسان است. ازاین جهت، حس، عاطفه و گرما دارد.
مستور اظهار داشت: انتشار این مجموعه شعر هم زمان ما را با یكی از شاعران آذربایجان و گونه ای دیگر از شعر آشنا می كند. امیدوارم فضای شعر ایران از چنین شعرهایی تأثیر بگیرد. خاصیت سوم این شعرها، وجه اگزیستانسیال آنها است. این شعرها با وجود، فردیت آدم ها و رنج ها و هویت انسانی و معصومیت در ارتباط اند. این درون مایه های اگزیستانسیالی كه بشر فارغ از جغرافیای زیستی خود می تواند با آنها ارتباط برقرار كند، این شعرها را جهانی می كند.
او تاكید كرد: وقتی از شعر مدرن آذربایجان سخن می گوییم، باید توجه داشته باشیم كه این كلیتی یكپارچه نیست. در شعر مدرن رگه های تفاوتی وجود دارد. میان تفكر و مضمون تفاوت اساسی ای هست. بافته شدن مضمون در شعر با ناخودآگاه راه یافتن دریافت عمیق به كلام متفاوت است. كلمات قصار ساختگی در عالی ترین شكل هم صرفاً نوعی مضمون پردازی اند. در حالیكه در شعرهای برایتگان، بوكوفسكی یا سلیم باب اله اوغلو تصنعی دیده نمی گردد. اینها برآمده از تفكر و نگرش این افرادند. از این رو، پتانسیل چندباره خوانی و اثرگذاری بر مخاطب و جهانی شدن دارند. امیدوارم این كار درآمدی برای آشنایی بیشتر و بهتر با شعر معاصر آذربایجان و نزدیك شدن شاعران ایرانی به این فضای شاعری باشد.



1397/12/11
18:02:08
5.0 / 5
4964
تگهای خبر: ادبیات , اهدا , تاریخی , ترجمه
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۷ بعلاوه ۳
karkado فروش کادو و انتخاب انواع کادویی
karkado.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كاركادو محفوظ است

كاركادو

فروش کادو و انتخاب انواع کادویی