روایت سیف الله صمدیان از یک خبط آگاهانه در کارگاهی برای سینمای مستند
به گزارش کارکادو، سیف الله صمدیان با اشاره به اینکه گم شده ی این روزهای جامعه، هویت ماست اظهار داشت: عکاسان و مستندسازان شاهدان عینی این زمانه هستند و اگر با هر موضوعی یکی شوند و صید و صیاد را در هم داشته باشند نتیجه درستی را می توانند خلق کنند.
به گزارش کارکادو به نقل از ایسنا، سیف الله صمدیان عکاس و مستندساز در جشنواره سال جاری سینما حقیقت کارگاهی را با عنوان «عکس به مثابه ماده خام در سینما» برگزار کرد که قبل از هر چیز درباره ی انگیزه خود از برگزاری این کارگاه که مشابه آن در دورهای اخیر هم پیشنهاد شده ولی آنرا نپذیرفته بود، اظهار داشت: سینما حقیقت و سینمای مستند را همیشه خیلی دوست داشتم و فیلم های برگزیده را هم در جشنواره فیلم تصویر نمایش میدهیم اما بدین سبب آمدم چون فکر می کنم با تمام تلخی های که در این دوره و زمانه دیده ایم یک امید فرهنگی به وجود آمده که نباید از آن پاپس کشید.
او درباره ی عنوان کارگاهش با اشاره به این که شاید کمی «گول زننده» باشد، توضیح داد: قرار نیست درباره ی این که چطور از عکس خام در مستند استفاده شود، بحث نماییم. «عکس به مثابه ماده خام در سینما» به این معنا است که اول دنیا را به مثابه عکس و در قالب عکس ببینیم بعد آنرا به صورت فیلم درآوریم. من در مجله تصویر بجای «در آغاز کلمه بود» نوشتم، «در آغاز عکس بود»؛ همانطور که ما هیچ ارتباطی با انسان اولیه که هنوز خط و زبان را متوجه نمی شد، نداریم بجز عکس و تصور ذهنی. انسان اولیه در غارها به نقاشی می پرداخت تا احساسات و دیده هایش را به تصویر بکشد.
صمدیان افزود: سینما برای اینکه سینما باشد باید از پدرش که عکاسی است الهام بگیرد. نقطه تکوین سینما از عکاسی است. کسی که عکاس خوبی نیست نباید فیلم بسازد چونکه سینما ترکیب عکس، نقاشی، شعر و ادبیات است. البته بنیان تصویر و تاثیرگذاری آنرا باید متوجه بود در صورتیکه خیلی از مردم نگاه می کنند و فقط عده کمی هستند که «می بینند». ما باید بجای نگاه کردن، دیدن را یاد بگیریم و به روزمرگی در نگاه گرفتار نشویم.
او افزود: ما در عکاسی برای رسیدن به یک «لحظه قطعی» تلاش می نماییم که این، لحظه ی همه هنرهای تصویری است. اصلا عکسی ماندگار می شود که به لحظه قطعی برسد یا در لحظه قطعی تولید شود.
صمدیان در توصیف این لحظه اظهار داشت: بطور کلی مغز در انسان نماینده تفکر است و قلب، منطقه عاطفی ما را شکل می دهد. چشم هم کمپوزیسیون، شکل و شمایل و انتقال دیده ها را نمایندگی می کند، و هر وقت چشم و مغز و قلب در یک لحظه، با هم، حسی مشترک را درک کنند و به عبارتی ساده تر و عامیانه تر هر سه با هم در یک لحظه حال کنند، آن لحظه، «لحظه قطعی» است.
وی در ادامه با طرح این پرسش از حاضران که بگویند به چه علت در این کارگاه شرکت کرده اند به گپ و گفت با آنان پرداخت و به این که هر کسی در طول هر روزش با انواع ماسک ها بر صورتش رنگ و قالب عوض می کند، اشاره نمود.
وی با اعلان اینکه «حکومتِ پول در جهان سبب شده افسار بشر در دست پول قرار بگیرد و هر کسی از هویت اصلی خود دور شود» اظهار داشت: هم اکنون گم شده اصلی جامعه ما، خودِ خودِ واقعی ما و در حقیقت هویت ماست. این فاجعه است که ما در جامعه ای زندگی میکنیم که همه در آن فیلم بازی می کنند.
صمدیان با نمایش چند عکس به ظاهر ساده مثل گذر نور از لای درزهای کرکره ی پشت یک پنجره روی برگ های گیاهی در گلدان اظهار داشت: ما عکاسان و مستندسازان شاهد عینی این زمانه هستیم. اگر با مبحث یکی شوید، حس آنرا درک کنید و صید و صیاد را در هم داشته باشید، می توانید نتیجه درستی از عکاسی که نقطه اصلی و اولیه فیلم است، بگیرید. البته در عین این که شاهد عینی هستیم به این نکته هم باید دقت کنیم که سیاست زده نشویم چون سیاست زدگی بویژه در حوزه فرهنگ امروز ما زیاد دیده می شود.
وی در توضیح این نکته عکسی را نشان داد از دو زنی که در پیاده رو و به سوی یکدیگر در حرکت بودند. در این عکس بجز طرح های رنگارنگ و جذاب روی دیوار پیاده رو، چادری بودن یکی از زنان و پوشش آزادتر دیگری تصویری چشم نواز و گیرا خلق کرده بود.
صمدیان که مجموعه ای از عکسهای متنوع از بسیاری چهره های فرهنگی و هنری دارد چند عکس از احمد شاملو را نشان داد و اظهار داشت: گاهی برای عکاسی از او به منزلش می رفتم ولی پس از آن که بخاطر عوارض دیابت پایش را از دست داد، یک خبط آگاهانه و عاطفی کردم و حضورم را به عنوان عکاس در کنارش قطع کردم.
سیف الله صمدیان
منبع: karkado.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب