بهاره آروین:

با اجرای لایحه جدید حجاب همه می بازیم!

با اجرای لایحه جدید حجاب همه می بازیم! کارکادو: به گزارش کارکادو، مبلغ نوشت: در کشور ما منازعات نژادی هیچ گاه مانند کشورهای غربی و منازعات قومی مانند برخی کشورهای همسایه مان پررنگ نبوده و با وجود همه تفاوت های فرهنگی جامعه توانسته به شکل موفقیت آمیزی مفهوم «ما» را ذیل مفهوم «ایران» و «ملت ایران» خلق کند. اما برخی مسئولان و نیروهای تندرو تیشه جرم انگاری در موضوع حجاب را دست گرفته و دانسته یا نادانسته به ریشه مفهوم «ما» فرهنگی و «ملت» می زنند و از خشونت دولتی برای شعله ور کردن این منازعه استفاده می کنیم!


«مبلغ» نوشت: مساله مدنظر شما نتایج جریمه اقتصادی برای بی حجابی و کم حجابی در عرصه اجتماعی است، اما من ترجیح می دهم بحث را در سطح بالاتری طرح کنم و آن هم قضایی کردن یا به عبارتی جرم انگاری مقوله بی حجابی است. درحقیقت این امر که این لایحه را بجای این که دولت تهیه نماید، قوه قضائیه تهیه کرده در کمیسیون قضایی مجلس رسیدگی شده و چنانکه دیده می شود، حجم زیاد موادی که درپی تعیین مجازات برای کم پوششی و به قولی که لایحه از آن نام می برد، بی حجابی است، نشان دهنده همین رویکرد قضایی و جرم انگارانه به مقوله بی حجابی است. من فکر می کنم مخرب ترین و زیانبارترین نتایج جرم انگاری در موضوع حجاب را ما در عرصه اجتماعی خواهیم داشت. کمتر دعوا و منازعه ای را در کشور سراغ دارم که مانند موضوع حجاب پتانسیل ایجاد شکاف های اجتماعی ویرانگر و به یک معنا فروپاشی جامعه از درون را داشته باشد. یعنی شما به باقی منازعات جاری در کشور نگاه کنید، منازعه فقیر و غنی یا گاهی منازعه میان قومیت ها، میان مرکز و حاشیه و... هیچ کدام به اندازه حجاب نمی توانند منشأ نوعی فروپاشی اجتماعی از درون باشند. وقتی از فروپاشی اجتماعی حرف می زنیم منظور سست شدن مفهوم «ما»، ما ایرانی هاست که در ذهن افراد این جامعه وجود دارد.
واقعیت این که من این پروژه را به یک معنا آنقدر جدی و مخرب می بینم که حس می کنم جز دشمنان منطقه ای ما، بعید است کسی اینقدر انگیزه داشته باشد به جهت اینکه یکی از معدود جوامعی را که در سطح خاورمیانه به شکل موفقیت آمیزی مفهوم ملت در بین آنان شکل گرفته بخواهد اینچنین مورد هدف تخریب قرار دهد. می خواهم بگویم ما از این جهت از خیلی از کشورهای همسایه مان در مراحل جلوتری هستیم که مفهوم ما، مایی که خودمان را دارای تاریخ، فرهنگ ارزش ها و هنجارهای مشترک می دانیم، خودمان را در ذیل ایرانیان تعریف کردیم. این «ما»ی ذهنی دارد با موضوع حجاب کاملا محل هجمه های جدی قرار می گیرد و به نظرم یک پروژه خیلی هوشمندانه و درعین حال خیلی مخرب است که از جانب دشمنان خارجی پیگیری می شود، یعنی شما به عنوان دشمن خارجی این مملکت بگردید ببینید حکومت ایران را که عجالتا نتوانسته اید با هر ابزار و بهانه ای، از موضوع هسته ای تا تحریم ها از میدان به در کنید و به یک معنا نتوانسته اید شکستش دهید، حالا به این نتیجه رسیدید که پس چه کنید؟ گفتند لازم است تا این جامعه را از درون متلاشی و ویران نماییم، طوری که آدم های ساکن در این محدوده سرزمینی نتوانند کنار یکدیگر به شکل مسالمت آمیز و کم تنش زندگی کنند، یعنی گروههای مختلفی از مردم احساس کنند که اگر اسم اینها ایرانی است، من ایرانی نیستم و به عکس.
آدم هایی که تا روز گذشته با هم دوست بودند، فامیل بودند. حالا چطور این اتفاق می افتد؟ با حاد شدن آتش منازعه بر سر حجاب که در ادامه خواهم گفت، چرا و چطور موضوع حجاب دارای چنین پتانسیل سنگینی برای فعال کردن شکاف های اجتماعی در جامعه ایران است ولی تا اینجا مهم این است که توجه داشته باشیم اقدام اصلی در راستای حاد شدن آتش منازعه اجتماعی بر سر حجاب را جرم انگاری در این عرصه انجام می دهد، یعنی دولت می گوید خشونتی را که بصورت پیش فرض پذیرفته شده بصورت انحصاری در اختیار دولت باشد، در خدمت شعله ور کردن این آتش در جامعه قرار می دهم. حالا چرا شعله ور کردن آتش منازعه بر سر حجاب در جامعه تا این حد خطرناک و دارای نتایج ویرانگر به لحاظ اجتماعی است؟ چون موضوع حجاب حتی بدون از انکه دولت در آن ورود پیدا کند، محل منازعه و تنش در جامعه بوده و خواهد بود، یعنی خودبه خود این مورد پتانسیلش را دارد تا آدم هایی که عقاید و ارزش های متفاوتی درباب مقوله حجاب دارند، به آسانی کنار هم زندگی نکنند، یعنی آنها به اینها برچسب هایی بزنند و کسانی هم که اعتقاد ندارند، به کسانی که اعتقاد دارند برچسب های دیگری بزنند. پیش از انقلاب اسلامی، حکومت پهلوی به نفع یک جبهه از این منازعه ورود پیدا کرده و دقیقا سبب شده بود که نفرت عمومی جهت گیری پیدا کند به سمت آن سبک زندگی که پهلوی بصورت از بالا و با زور اهتمام بر تحمیل آن به جامعه داشت. متاسفانه بعد از انقلاب اسلامی انگار به شکل ناخواسته یا خواسته ای برخی مسئولان از روی دست پهلوی دیکته نوشتند و گفتند حالا ما طرف جبهه مقابل منازعه را می گیریم و به همان اندازه تلاش می نماییم که این جهت منازعه را در جامعه فراگیر نماییم.
درعین حال توجه به این نکته لازم است که حجاب در ایران امری فرهنگی است نه فقط مذهبی، به این معنا که شما خانواده های زیادی را می بینید که مردان خانواده التزامی به رعایت شعائر مذهبی در خود نمی بینند، نماز نمی خوانند یا حتی ممکنست مشروبات الکلی مصرف کنند، اما درباب پوشش زنان خانواده سختگیر هستند. درمورد حدومرزهای روابط دختران و خواهران شان با مردان نامحرم سختگیرند، درمورد پوشش دختران، خواهران و همسرشان سختگیرند. لزوما هم مذهبی نیستند و شعائر مذهبی را رعایت نمی کنند. ما انبوهی از این خانواده ها را داریم و با چنین شرایطی روبه رو هستیم. حجاب در ایران فراتر از مذهب است و یک نظم فرهنگی عمدتاً برآمده از مردسالاری ریشه دار در جامعه ایران از آن حمایت می کند که اگر مذهب هم نبود، اجازه و امکان این که این پوشش به شکل کشورهای غربی باشد ناممکن بود.
بدین سبب در ایران حجاب امری فرهنگی است، منازعه هم منازعه ای فرهنگی است، اقشار و گروههای مختلف عقاید متفاوتی در این حوزه دارند و این عقاید متفاوت درحقیقت در خودش پتانسیل تنش و منازعه دارد، این که آدم ها سر آن دعوا کنند بطورمثال بگویند در میهمانی ای که فلانی باشد من نمی آیم یا فلان جا حضور پیدا نمی کنم، درحقیقت پتانسیل منازعه اجتماعی است که افراد با عقاید و ارزش های متفاوت تاب و تحمل همزیستی مسالمت آمیز با دیگری متفاوت را در خود نمی بینند. شما در بعضی کشورها منازعه نژادی یا قومی دارید که به همین اندازه مخرب و زیان بار است و موجب می شود آدم ها نتوانند درکنار یکدیگر به شکل مسالمت آمیز و کم تنش زندگی کنند، آن مفهوم ملت، مفهوم ما، با حاد شدن این دست منازعات اجتماعی تحت الشعاع قرار می گیرد. بحمدالله در کشورمان منازعات نژادی هیچ گاه مانند کشورهای غربی و منازعات قومی مانند برخی کشورهای همسایه مان پررنگ نبوده و با وجود همه تفاوت های فرهنگی جامعه توانسته به شکل موفقیت آمیزی مفهوم «ما» را ذیل مفهوم «ایران» و «ملت ایران» خلق کند. حالا در چنین شرایطی که خداوند متعال رحم کرده و جامعه مان را از منازعات حاد نژادی و قومی مصون نگه داشته برخی مسئولان و نیروهای تندرو همسو با دشمنان سرسخت این ملت تیشه جرم انگاری در موضوع حجاب را دست گرفته و دانسته یا نادانسته به ریشه مفهوم «ما» فرهنگی و «ملت» می زنند با تبعیض سیستماتیکی که خودمان با دست های خودمان و ابزار جرم انگاری در عرصه حجاب در جامعه به وجود می آوریم و پررنگش می نماییم، یعنی دست مان به هیچ جا نرسیده، از خشونت دولتی برای شعله ور کردن این منازعه استفاده می نماییم. این منازعه خودبه خود در ایران وجود دارد و پتانسیل تنش و جدایی افکنی اجتماعی هم دارد، چون با عقاید و ارزش های افراد مرتبط می باشد. تا وقتی که دولت اینچنین متجاوزانه به حوزه فرهنگ تعدی نکرده بود، جامعه خودش اهتمام داشت بصورت مسالمت آمیز این منازعه را تا حدی تعدیل کند و همزیستی مسالمت آمیز و کم تنش افراد با عقاید و ارزش های متفاوت را درکنار همدیگر امکان پذیر کند. آدم ها یاد گرفته بودند که بطورمثال اگر میهمانی ای بود که مشروباتی سرو می شد یا پوشش خانم ها در تعارض با ارزش های مذهبی بود، خانواده های مذهبی اهتمام می کردند تا حد امکان کم تنش و مسالمت آمیز برخورد کنند، بطورمثال می گفتند دیرتر می رویم، زودتر برمی گردیم و این طور نبود که میهمانی و عروسی فرد نزدیک خانواده اش را نرود که کدورتی میان خانواده ها ایجاد شود. طرف مقابل نیز همچنین اهتمام می کرد در چند ساعتی که خانواده مذهبی هستند، تا حدی رعایت کند. احترام نگه داشته می شد. اینها یاد گرفته بودند بدون تنفر و کدورت کنار یکدیگر زندگی کنند. متاسفانه ورود دولت همه کوشش های جامعه را به باد می دهد و بگونه ای به باد می دهد که این آدم ها دیگر توان تحمل همدیگر را نداشته باشند.
چرا این اتفاق می افتد؟ تضاد میان دولت و ملت در ایران که پژوهش های زیادی هم موید آنست، تضادی است تاریخی بدین معنا که جامعه فاصله ای میان خود و مسئولان دولتی احساس می کند و نه فقط دولت را از آن خود و برآمده از اراده و خواست خود نمی بینید، بلکه آنرا عامل اصلی مشکلات و ناکامی های فردی و اجتماعی اش تلقی می کند. این تضاد تاریخی است و ربطی به جمهوری اسلامی ندارد، از قضا یکی از دلیلهای انقلاب ۵۷ همین تضاد و فاصله میان ملت و حکومت در زمان پهلوی بود که در آستانه انقلاب بسیار عمیق و غیرقابل کنترل شده بود. وقتی حکومت ورود می کند به منازعات فرهنگی، تمام نفرت از ناکارآمدی حکومت، تمام آن بدبختی و مصائب ریز و درشتی که مردم درست یا غلط، علت العلل آنرا حکومت تلقی می کنند، فرافکنی بر اقشاری می شود که حکومت از سبک زندگی آنها دفاع و حمایت می کند. حالا هر چقدر هم که این اقشار خود منتقد حکومت باشند. اما مردم عادی حس می کنند ظاهر برخی افراد و اقشار با ظاهر افراد موردپسند و حمایت حکومت یکی است، پس همین ها هستند که زندگی شان را نابود کرده اند. حالا چرا فرافکنی ؟ چون حکومت و مسئولان حکومتی که قدرتمندند و دست مردم عادی به آنان نمی رسد، پس همه آن نارضایتی و خشم و نفرت روی سر زن و بچه و پیر و جوان معمولی آوار می شود که فقط ظاهرشان مشابه آن ظاهر و سر و وضعی است که موردپسند و حمایت حکومت است. دقیقا بنابراین روزبه روز افراد در شهرهای بزرگ مانند تهران بیشتر این فشار را حس می کنند که اگر می خواهند مورد خشم و نفرت روزمره مردم عادی اما غریبه و ناآشنا قرار نگیرند باید از پوشش موردحمایت حکومت دور شوند و این یعنی قطبی شدن فزاینده فضای اجتماعی، یعنی هر خانم چادری زیر این فشار و سرزنش ضمنی یا آشکار مردم در کوچه و خیابان باشد که گرانی مرغ و نان و فلان و بهمان زیرسر شما چادری هاست که به نظر آنها همراه با مسئولان حکومتی در نظر مردم مشغول بخور بخور هستند. شما ببینید که چه آتشی با این جرم انگاری و تبعیض سیستماتیک در جامعه شعله ور خواهد شد.
احساس می کنم واقعا سیاستگذاران ما متوجه این نتایج اجتماعی عمیق و زیان بار نیستند. احساس می کنند که مثل چراغ قرمز است دیگر. ماشینی که رد شد، جریمه شود. درحالی که این نیست. حجاب منازعه فرهنگی است و شما دارید از این ابزار انحصاری اعمال خشونت دولتی که چه جریمه باشد و چه تعذیر و زندان، از این ابزار انحصاری در یک منازعه ماهیتا فرهنگی استفاده می کنید که عرض کردم چه نتایج ناگواری برای جامعه و عرصه اجتماعی دارد. مطمئن باشیم این منازعه ای که بخواهد با کاربرد خشونت انحصاری دولتی مغلوبه شود هیچ برنده ای نخواهد داشت، همه باخته اند. حکومت که از پیش به علت آن تضاد تاریخی دولت ملت و خشم و نارضایتی عمومی از ناکارآمدی ها در عرصه اقتصادی باخته است. مشکل این است که حالا با کاربرد ابزار انحصاری خشونت دولتی در این منازعه این خشم و نارضایتی و نفرت عمومی روی جامعه سرشکن خواهد شد و این دفعه جامعه ایران می بازد، آن «ما»ی فرهنگی از بین می رود.
بطور خلاصه اگر بگویم این جرم انگاری در عرصه حجاب شعله ور کردن منازعه فرهنگی در سطح جامعه است، یعنی حکومت کاری هم نکند، تنش میان مردم هست که تعدادی از پوشش دیگران ناخوشنود هستند. حرف من این است که جامعه می تواند خودش این تنش را مدیریت کند، بگونه ای که در نقطه تعادل بهینه قرار گیرد. این مدیریت کارآمد جامعه نسبت به مدیریت ناکارآمد حکومت در مورد حجاب را در ادامه توضیح بیشتری خواهم داد. اما پیش از آن می خواهم شواهد دیگری ارائه دهم درمورد این که جرم انگاری بی حجابی می تواند منازعه موجود و بالقوه تنش زای حجاب را شعله ور کند و با این شعله ور شدن منازعه اجتماعی، مفهوم ملت و مفهوم مای فرهنگی هدف گرفته می شود. شما نگاه کنید شهرداری تهران در دوره اخیر که نگاهی کم وبیش رادیکال درمورد مسائل فرهنگی دارد و تبلیغات فرهنگی روی بیلبوردهای شهری در ماه های اخیر محل بحث و نقد بسیار بوده است. اما همین شهرداری رادیکال در اوج اعتراضات سال قبل وقتی که در جامعه برخی نمادهای مذهبی مورد هجمه قرار گرفت -مثلا روسری آتش می زدند و... - بجای این که در تبلیغات شهری منازعه مذهبی را پررنگ کند و بخواهد با تبلیغات فرهنگی در سطح شهر به نفع یک جبهه از این منازعه وارد عمل شود، روی پررنگ کردن نمادهای ملی ایستاد. شهر پر شده بود از عکس اسطوره های باستانی ایران و زیبایی های نقاط مختلف ایران. زمانی در عاشورای 88 طیف رادیکال این بهتان را به معترضان حاضر در خیابان زدند که قرآن را سوزانده اند و به مقدسات توهین کرده اند درحالی که هیچ کس پذیرای چنین اتهامی نبود ولی بااین حال تلاش می شد این منازعه بر سر مذهب برساخته شود. حالا در اعتراضات سال قبل همه این اعمال صورت گرفت و متاسفانه تعدادی از نمادهای مذهبی محل هجمه قرار گرفت و جالب است که در این میان، حتی رادیکال ترین طیف فرهنگی حامیان حکومت که مصداقش الان شهرداری تهران در دوره اخیر است، در اوج هجمه قرار گرفتن نمادهای مذهبی، بر مفهوم ملیت تاکید می کردند. انگار که حکومت هم، حتی طیف رادیکالی که در این یک سال اخیر گاهی کنش ها و تبلیغات نابخردانه در حوزه فرهنگی داشته است، این شهود را دارد که با موضوع حجاب، تنها مذهب محل هجمه نیست و در این منازعه چیزی فراتر از مذهب از دست خواهد رفت؛ آن هم مفهوم ملت است. آن چه که آدم ها را به شکل مسالمت آمیز کنار هم نگه داشته از بین خواهد رفت.
در خیلی از کشورهای همسایه مانند افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه و... شما منازعات درون اجتماعی حاد دارید که منشأ اعمال انتحاری و ترورهای کور در این جوامع است که هربار تعداد زیادی افراد غیرنظامی بی گناه حتی تعداد زیادی از زنان و کودکان را هدف قرار می دهد. همیشه سوال این بوده که چطور ما در ایران این اعمال انتحاری و کور را نداریم؟ تلاش ساختار و نیروهای امنیتی برای خنثی کردن چنین وقایعی به کنار، حقیقت مهم این است که پتانسیل اجتماعی این نوع ترورها و بمب گذاری های انتحاری در ایران نیست. آن میزان نفرتی که باید داشته باشید که اعضای جامعه خودرا از بین ببریم در بین ایرانیان وجود ندارد. با جرم انگاری حجاب این نفرت را تولید خواهیم کرد. آشکار است که این قانون آنچنان غیرواقعی تنظیم شده است که به هیچ وجه قابلیت اجرائی شدن ندارد و تنها به ابزاری برای باج گیری برخی ماموران حکومتی از شهروندان تبدیل می شود. درحقیقت بازی دوسرباخت است و غیر از زیان ناشی از یک قانون غیرقابل اجرا که تنها بصورت موردی و بنابر سلیقه ضابطان اجرائی اعمال خواهد شد، مساله بزرگ تر و مهم تر این است که این قانون در حوزه فرهنگی و ذهنی ویرانگر خواهد بود و حس می کنم قانونگذار به این نفرت و گسستی که درون فرهنگ و جامعه بوسیله جرم انگاری پوشش به وجود خواهد آمد، توجه لازم را نداشته است.
آیا جمع بندی شما از اتفاقی که رخ می دهد، به این معناست که حکومت کاری نکند؟ به هر حال حکومت اسلامی از یک سری ارزش ها و هنجارها حمایت می کند. اگر بگوییم جرم انگاری سبب گسست اجتماعی یا تخریب مفهوم های فرهنگی است، پس حکومت چه راهکاری برای این مورد خواهد داشت؟
من در شروع صحبتم هم تاکید کردم مساله جرم انگاری حجاب می تواند این لطمه ها را داشته باشد. این که لایحه را قوه قضائیه بیاورد و کمیسیون قضایی بررسی کند و دولت فرع قرار بگیرد و اصل بر مجازات باشد؛ این است که نتایج زیانبار دارد. در حیطه راهبردی، ما دو راهبرد را خواهیم داشت. یک این که واقعیت این است که حکومت ما آنچنان ناکارآمد است که در بعضی از حوزه ها که جامعه قوی تر است، اگر کاری نکند و بگذارد جامعه پیش برود، جامعه کارآمدتر عمل می کند. بطورمثال پیش از همه این وقایع 1401 در عرصه حجاب، حکومت چه می کرد؟ جریمه و پارکینگ بردن ماشین و گشت و ارشاد و امثالهم -اگر فکر می نماییم این کار حکومت حجاب را حفظ نموده بود- ما در چند شهر ایران این مکانیسم را داشتیم؟ شهرهایی که به لحاظ سنت فرهنگی اندکی متفاوت هستند، مانند رشت و شیراز که هیچ کدام این برخوردها نبود، آیا استاندارد حجاب در این شهرها با تهران که این مکانیسم ها اعمال می شود تفاوت محسوسی داشت و شده بود اروپا؟ واقعیت این است که استاندارد پوشش در این شهرها خیلی تفاوتی با تهران نداشت. پس اگر گشت ارشاد و جریمه ماشین و... این استاندارد را نگه نداشته، چه چیزی این فرهنگ و استاندارد فرهنگی پوشش را نگه می دارد؟
حتی همین حالا که مدتی گشت در خیابان ها نبوده، چه موجب می شود که زنان همان روسری یا شال را در میانه سرشان نگه دارند؟ پاسخش عرف فرهنگی است، آن معنایی که مردان عادی و دیگر شهروندان نسبت نوع پوشش یک زن دارند حافظ و نگهدارنده استاندارد پوشش است. اگر می بینید شال و روسری نداشتن الان گسترش پیدا کرده است، به این علت است که مردم این افراد را مخالف و در حال مبارزه با حکومت می بینند و با آنان و مبارزه شان همدلند وگرنه پیش از این چرا برنمی داشتند؟ به خاطر گشت ارشاد؟ گشت ارشاد در بسیاری از شهرهای ما نبود. مردم ما به علت عرف فرهنگی خود رعایت می کردند. برداشتن روسری حالا معنای دیگری دارد اما با آنکه این تغییر کرده، به این معنا نیست که شما هر پوششی خواهید داشت. این طور نیست که شما فکر کنید اگر دولت کاری نکند فردا جامعه تبدیل به اروپا خواهد شد. این تحلیل کسانی است که از این جریمه ها نفع می برند.
بدین سبب یک این که عرف فرهنگی در این حوزه قدرتمند است و در حوزه ارزش ها و حفظ نظم فرهنگی حتما از حکومت قدرتمندتر و کارآمدتر است. بدین سبب ما هیچ نیازی به مداخله سلبی نداریم چون عرف فرهنگی با همان نگاه خیره یا خشم آلود و ابزارهای دیگر مختص خودش از گسترش پوشش های خلاف عرف جلوگیری می کند.
بااین حال متوجهم که همچنان این سوال باقی و چه بسا برای طیفی از مسئولان حکومتی و حامیان مذهبی آن جدی است که بالاخره من حکومت اسلامی چه کنم؟ همه اینها در راستای کارهایی بوده که نباید انجام دهم، اما من چه بکنم؟ پاسخ این سوال معطوف به سمت ایجابی راهبرد است و درحقیقت این است که این لایحه را باید دولت یا وزارت ارشاد تنظیم می کرد. اگر شما با منازعه فرهنگی طرف هستید ناگزیرید مواجهه فرهنگی هم داشته باشید نه قضایی، سردمداران اعتراضات سال قبل هم به صورتی اهالی فرهنگ و هنر بودند. دولت اگر خیلی احساس وظیفه و تکلیف می کند می تواند کار ایجابی انجام دهد. آن سبک زندگی که مناسب جامعه و افراد جامعه می داند را ترویج کند؛ با همه ابزاری که دارد. در این منعی نیست. البته باید هوشمندانه باشد. بودجه نباید هرز رود.
اما برخورد سلبی جز فروپاشی جامعه از درون هیچ پیامد دیگری نخواهد داشت. الان هم فکر می کنم در هفته های منتهی به سالگرد واقعه پاییز سال قبل دست هایی در کار است که باردیگر نفرت اجتماعی را شعله ور کند. حکومت را نمی توانند براندازی کنند ولی می دانیم برای دشمن خارجی فقط جمهوری اسلامی مساله نیست. ایران مساله است. وقتی سال قبل موفق نشدند ضربه ای به حکومت مستقر بزنند، بوسیله دمیدن در آتش منازعه بر سر حجاب پروژه هوشمندانه ای را پیگیری می کنند که موجب ایجاد نفرت میان شهروندان در جامعه و فضای اجتماعی خواهد شد. بوسیله ایجاد تبعیض سیستماتیک و نفرت اجتماعی دارند این پروژه را پیش می برند. این چیزی است که سیاستگذار ما متاسفانه نسبت به آن بی تفاوت و بی توجه است.



منبع:

1402/05/27
20:45:03
5.0 / 5
445
تگهای خبر: تاریخی , تبلیغات , جوان , رمان
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۳ بعلاوه ۱
karkado فروش کادو و انتخاب انواع کادویی
karkado.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كاركادو محفوظ است

كاركادو

فروش کادو و انتخاب انواع کادویی