مقصر گرانی های اخیر کشف شد
به گزارش کارکادو، این روزها در رابطه با هرچه حرف بزنی به جز گرانی و افزایش دلار و سکه خودت را سنگ روی یخ کرده ای. یعنی گوشی برای شنیدن یافت نمی کنی. و چه دشوار است شغل و پیشه بعضی از همکاران من که در چنین بلبشویی باید از فرهنگ و هنر و مقولاتی از این دست سخن بگویند.
محترمانه ترین حرفی که خواهند شنید این که: نفستون از جای گرم در می آد؛ شکم آدم که سیر باشه همینه دیگه. حق هم دارند. وقتی می فرمایند: کادالفقر ان یکون کفرا؛ دیگر تکلیف شعر و ادبیات و هنر مشخص است. آن جا که ایمان فلک به باد می رود و استوار ترین عقاید به زانو در می آیند سخن گفتن از چیزهایی که به قول مردم کوچه و بازار نان نمی شود به چه کار می آید؟ در چنین اوضاع مصیبت باری من هم هوس کردم از کار و بار این اوضاع آشفته سر در بیاورم. یعنی واقعا بفهمم چه شد که این گونه شد؟ چه عواملی سبب این تورم افسار گسیخته شده؟ مگر قرار نبود با یکدست شدن حاکمیت مشکلاتی از این دست که رهاورد مشتی غربزده واداده سازشکار بود از این مملکت رخت بربندد؟ مگر نگفتند اگر کار بیفتد دست بچه های متعهد و معتقد دیگر خبری از گرانی و ترافیک و بی نظمی در حکمرانی و سیاست خارجی منفعلانه و این حرف ها نخواهد بود؟ پس چه شد؟ احیانا موانعی دیگر در کار است وگرنه روی کاغذ و هنگام نطق های انتخاباتی که مشکلی نبود. برای یافتن چنین پاسخی از بامداد دارم توی رسانه های مدافع دولت می چرخم. سراغ رسانه های منتقد نرفتم که مشتی مغرضند و کاری جز نق زدن هم بلد نیستند. روزنامه ای که برمی دارد تیتر می زند: طغیان گوشت؛ معلوم است که حرفی برای گفتن ندارد. اصلا چه مفهوم دارد مطبوعات هر آن چه را که اتفاق می افتد بردارند و فرو کنند در چشم مخاطب؟ درود بر وزارت ارشاد دولت کارآمد که درجا حکم به توقیف این رسانه معلوم الحال داد تا مسؤلان بتوانند در آرامش گره از کار فروبسته خلق خدا بگشایند. و اما آن چه از رسانه های مدافع دولت گیرم آمد این که: مقصر اصلی این اوضاع دولت های پیشینند. البته نه همه پیشینیان. بیشتر از همه دولت روحانی و بعد خاتمی. عقب تر نمی روند. اگر هم بروند دولت معجزه هزاره سوم را ندید می گیرند و با یک پرش هشت ساله می رسند به دولت خائن سازندگی. میرحسین موسوی هم که دوازده سال است در حصر است پای ثابت همه فجایع مملکت است از ۸۸ به این طرف. به نظرم زیادی دارد با او مماشات می شود. وقتی عنصری در حصر این همه قدرت دارد که یک تنه هم مملکت را به آشوب بکشد هم خارجی ها را به طمع حمله به ایران بیندازد و هم قیمت سکه و دلار را از ته کوچه ای بن بست بالا و پایین کند چرا باید حق حیات داشته باشد؟ واقعا این همه رافت و رحمت را در حق یک خرابکار نمی فهمم. برگردیم به آن دولت های پیشین خائن. آنها چه کردند که این طوری شد؟ بله. اگر آنها در مقابل غرب کوتاه نمی آمدند و مثل دولت کنونی از شعارهای انقلابی پا پس نمی کشیدند هم اکنون خبری از تورم نبود. چنان که در دولت آقای احمدی نژاد سر سوزنی اثری از گرانی نبود. و تازه اگر اصلاح طلب ها سنگ اندازی نمی کردند هم اکنون هر ایرانی یک ویلای هزار متری داشت.آن چه سبب شده ما به چنین وضعی گرفتار شویم طرح بحث گفت و گوی تمدن ها و بعد هم برجام بود. و البته قبل تر از همه این ها طرح بحث تنش زدایی در سیاست خارجی دولت آقای هاشمی. خب مگر این ها در یک انتخابات انقلابی به زباله دان تاریخ فرستاده نشدند؟ چرا؛ اما به زعم هواداران حاکمیت یکدست عوامل رسانه ای آنها آرام نمی نشینند. عوامل رسانه ای آنها کدامند؟ یکیش همان اکبر منتجبی ضد ما ضد که روزنامه اش طبق یک اقدام انقلابی توقیف شد و دیگری آن چند خبرنگاری که فعلاً در چنگ قانون گرفتارند و چند مزدور مواجب بگیر دیگر که در رسانه های معلوم الحال درحال فتنه گری اند. والله شوخی نمی کنم. این ها که گفتم ترجمه صریح و سریع و خودمانی از تحلیل های دوستان مدافع وضعیت موجود است. خب، با چنین تحلیل هایی واقعا توقع دارید مشکلی حل شود؟ مگر شرط نخست حل یک مشکل آن نیست که آنرا درست طرح نماییم و بعد به جای انکار آنرا به رسمیت بشناسیم و سرانجام عاقلانه به حل و فصل آن بپردازیم؟ اینکه همان از اول مساله را غلط طرح نماییم نه تنها مشکلی را حل نخواهد کرد که باری خواهد فزود بر بارهای پیشین. خط غلط دفتر غلط املا غلط انشا غلط. آقای رئیسی و دوستانش از همان ابتدا که عزمشان را جزم کرده بودند برای در دست گرفتن قوه مجریه به صراحت می گفتند مشکل این مملکت نه تحریم است و نه زیرساخت ها و بهانه هایی از این دست. مشکل این مملکت فقط و فقط مدیریت است و لاغیر. خب بفرمایید این هم از مدیریت. تازه آن هم بدون هیچ مانع و دست اندازی. تازه آن هم با حمایت تام و تمام و همه جانبه همه نهادها. از صدا و سیما گرفته تا بقیه دوستان. فقط مانده است چند خبرنگار و نویسنده شاخ شکسته که در حد وسع خود و محدودیت های رسانه ای گاهی چیزهایی می نویسند. پیشنهادم اینست که دوستان معطل نکنند. اگر حقیقتا این ها مانع قطار پیشرفت هستند به آنها رسما تذکر بدهند. اگر گوش نکردند پدرشان را دربیاوند. به مردم هم حقیقت را بگویند. مطمئن باشند آنها هم قبول خواهند کرد. ۵۷۵۷
منبع: karkado.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب