سوگوار سایه ای که فقط امید تزریق مان می کرد
کارکادو: سایه جان دلم گرفت. مهم تر دلم تنگ می شود برایت.
همیشه می نوشتم زیستن در عصری که تو در آن زندگی میکنی، لذت و امید و افتخارمان بود. با رفتنت بامداد سنگینی بر ما رقم خورد. نمی دانم روز مرگ حافظ بر ادبیات مشکل تر بود یا امروز که سایه پرواز کرد. روحش شاد که هروقت می دیدمش یا تلفنی صحبت می کردم، فقط امید تزریقمان می کرد. لطفی، کیوان، شجریان، شهریار چه میهمان با شگوهی دارید. به تک تک اعضای خانواده اش و البته به هرکس در این دنیا ادبیات می فهمد تسلیت می گویم. تا ناگهانی خبر درگذشت سایه را خواندم اشک ریختم. نه برای او، که برای خودمان که سایبان ادبیات از سرمان پرکشید.
* انتشار یافته در کانال شخصی نویسنده/ چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱
منبع: كاركادو
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب